عرفانی بالاتر از خودشناسی که خلق را در مسیر خداشناسی قرار میدهد نیست. این خداست که به بشریت صفات خود اعم از رحمانیت، رحیم بودن، صبوری، اخلاق و هزاران هزار صفت دیگر را با سخاوتی بی مثال بخشید تا بشر زندگی خود را با دریافت حتی ذرهای ناچیز از آن ذات احد و بی پایان به ساحل امن عرفان و معرفت هدایت کند. خداوند از همه زیباتر و بخشنده تر و سخی تر است و متواضعی بیهمتاست که همه جا هست.
پروردگارم از تو می خواهم، از تو میطلبم که با تو سرم بالاست و داشتن تو باعث غروری ناب میشود و نتیجهی آن تواضع در برابر بندگانت است. خالق ما تا بهحال گنجشکی را بی روزی، دانهای را بی آفتاب و حشرهای را بی هوا نگذاشته است. اوست که با تمام حواس به ما مینگرد و در خوشیهایمان خوشحال و ما را در سختیهایمان تشویق به صبر می کند. خدای ما غفور است و خطاهایمان را می بخشد، ” خدایمان به ما قلب داده است که در هنگام خطا از ته قلب توبه کنیم” .
خدایا دوستت داریم به خاطر نعم و ذات اقدست و مقام بالایی که به ما دادی و بی هیچ منتی ما را جانشین خود در زمین قرار دادی، قرآن زیبایت را چراغ راه خویش میکنم تا دستانم به سمت تو دراز باشد و در برابر بندگانت سربه زیر و متواضع.
چه نوری بالاتر از او که تمام نورها از اوست. نور سپید رنگ و پر امید سحرگاهان که نوید به شروعی تازه می دهد که خدا ناظرست. خداوندا از تو می خواهم که ذهن و قلبمان از تاریکی ها خارج شود و به نور ایمان و امید روشن گردد، در شب هنگام نور مهتاب، نوید به مناجات و شب بیداری به شکرانهی نور صبحگاهان میدهد و امر به استراحت و آرامش، مهتاب برای همهی موجودات هست و سپیده دم برای سحرخیزانی که حتی شب را هم مناجات کرده اند. نور خود اوست و ما از او، پس می توانیم با دراز کردن دستانمان به سوی او چهرهای روشن و نورانی داشته باشیم که او نوریست بی پایان.
رنگ ها هر کدام معنی و پیامی دارند،آفریننده ی رنگ، طبیعت را با هزاران هزار رنگ نقاشی کرد و ما و موجودات و کهکشان را هر کدام به رنگی خاص با ظرافتی بی بدیل خلق کرده است. رنگ ها همیشه و همه جا هستند و این پیام را یادآوری میکند که خدا همیشه هست.
مشکی رنگی بادوام است، حواسمان باشد روح زیبایمان به این رنگ در نیاید، زیرا مشکی رنگی مقهور کننده و مغرور کننده هست.
سپید، رنگ امید و پاکیست و نوید دهنده ی آرامش و زیباییست. تمیز نگه داشتن آن از سایر رنگها دشوار تر است اما اگر اصول اخلاقی و مراقبت از نفس را بیابیم سپید می ماند.
آبی، رنگ وفا و اعتماد و خودباوریست،چه زیبا رنگیست این آبی آسمان و دریاها.
قرمز ، رنگ گلیست که معشوق به عاشق می دهد و بواسطه ی این رنگ زندگیه سپیدرنگی آغاز می شود و نسلی نو و افکاری زیبا …
سبز، حیاتمان به این رنگست و گنجینه ی الهام بخش به نحوی که آدمی با خود می گوید مگر طبیعت بدون رنگ سبز هم می شود ؟! و هزاران رنگ فوق العاده ی دیگر.
مقاطع زندگی ما گرهی عجیبی با منش و رویکرد عقلی و فکری ما خورده است و هر چقدر فکر ما به تکامل برسد این مقاطع آسان تر و زودگذر تر است. برای گذر از مرحله ی سخت به آسان و همچنین برگرداندن مراحل دشوار به سهل ابتدا گذر از پل ایمان لازم است و سپس تلاش ها و فکرها و هم فکری ها، خانواده نوزادش را به مقطع کودکی می رساند و کودکی، نوجوانی را می سازد و سپس جوانی را، اما در جوانی علاوه بر خانواده این فکر آدمیست که جوانی را میسازد و بهرهبرداری از این مقطع سبب شکوفایی ذهن و معیشت می شود که در دوران میانسالی زندگی با آرامش و رنگهای زیبا همراه شود که این فکر آدمیست که نوع زندگی را زیبنده ی مقام والای انسان می کند.
آهنگ ها، هم از طبیعت زیبا نشات می گیرد و هم از ما انسان ها، آهنگ زیبای وحی خداوند به محمد (ص) که فرمود بخوان به اسم پروردگارت و سبب شد که آدمی به واسطهی این بندهی پاک طینت، به راز هستی و مقصد زندگی که همان کمال است،برسد. یا صدای بی همتای اذانی که به گوش نوزادی نجوا می شود، یا صدای پاک یک انسان وقتی که به انسانی دیگر می گوید: دوستت دارم. و یا صدای خالص بوسهی یک فرزند به دستان پدر و مادر و یا صدای گوش نواز نسیم سحرگاهی به هنگام دوستی با درختان و گنجشگان، چه زیباست این آهنگ های اصیل هستی.
اعداد، این اعداد است که باعث قیاس خیلی مسائل است. مثل عدد یک که حکایت از خدای احد و واحد دارد و یا عدد دو که با سنت پیغمبری، من را ما می کند … عدد هفت که مقدس است و یا شکل عدد هشت که بیانگر این است که بعد از هر سربالایی و رسیدن به قلهی سختی سرپایینی است و زندگی آسان میشود.
با این وجود این قدرت ذهن آدمی است که درخت عرفانشان را به ثمر میرساند، نور زندگیشان را روشنتر، رنگ هستی را سفید، مقاطع را پرحاصل و آهنگ معیشت را ملایم میکند و اعداد را چیدمانی شگرف میبخشد.
محمد مهدی باغ عنایت