یک ساعتی منتظر ماندم که اجازه گرفتن گزارش بدهند، فکر میکردم مثل مراکز خرید است که به درون مغازهها بروم و از مغازهداران گزارش بگیرم. “ماهیگیران”، برادرِ احمد، با آن چهره سیاه و موهای فرفری و گوشی دکمهای قدیمی نیمه خرابش هم مرا ول نمیکرد، میگفت اگر با آن دوربینت بروی کار خودت را انجام میدهی، بنده خدا کارش را زیاد جدی گرفته بود، انگار میخواستم از سایت موشکی فُردو گزارش بگیرم.
بالاخره راضیاش کردم که حداقل با هم به قسمت فروش ماهی برویم، از وقتی که بازسازی بازار ماهیفروشان کیش آغاز شد، ماهی را در اسکله میفروختند. وضعیت مناسبی نداشت، بد هم نبود، ولی بهنظرم نسبت به این دریای بیکران خیلی کوچک بود، چند هفتهای است که کار بازار ماهیفروشان تمام شده اما هنوز تکلیف واگذاری آن مشخص نشده است و ماهیها همچنان باید با همین وضعیت فروخته شوند. ماهی فروشها هم میگفتند هنوز هیچ چیزی مشخص نیست ولی اگربخواهند غرفههای بازار نوسازی شده را به مزایده بگذارند، ما زورمان نمیرسد در مزایده شرکت کنیم، خلاصه حساب و کتاب کردم و دیدم بعد از مزایده، باید منتظر گران شدن ماهی در جزیره کیش باشیم.
کم شدن صید در سالهای اخیر
بالاخره هماهنگی انجام شد و برادرِ احمد هم مرا ول کرد، فرد میانسالی را دیدم که در حال جمع کردن تور ماهیگیریاش بود، خسته و ناراحت بهنظر میرسید، از بومیان کیش بود و قایق صیادی داشت، دیشب که به دریا زده بود فقط چهار تا ماهی گرفته بود، وضعیت صیادی را از او پرسیدم، میگفت در این چند سال صید خیلی کم شده، چون تعداد صیادان اطراف کیش زیاد شده است، از استانهای اطراف با لنج به اینجا میآیند و با هر روش و هر توری که دلشان بخواهد صیادی میکنند، با تورهایشان کف دریا را هم جمع میکنند، اما فقط زورشان به ما میرسد. از بقیه صیادان هم که این سوال را پرسیدم، همه بدون استثنا این موارد را تأیید کردند، چه آنهایی که با لنج صیادی میکردند و چه با قایق، به گرانی ادوات صیادی هم گله داشتند، اعتقاد داشتند که قیمت همه وسایلشان دو برابر شده، چون اجناسشان را به قیمت آزاد درهم میخریدند، گرانیای که همه مردم کشور این روزها گریبانشان را گرفته است.
معضلی دنبالهدار بهاسم صیادان هندی
صیادان از کشتیهای چینی خبری نداشتند ولی جاشوهای هندی را از نزدیک میدیدند، از آن صیاد میانسال در مورد هندیها پرسیدم که چرا اینقدر تعدادشان در اسکله زیاد است، گفت: چند سال قبل به اسم آموزش آنها را آوردند، کسی که اجدادش ماهیگیر است بیاید از اینها یاد بگیرد؟ چه نوع آموزشی است که باید اینهمه طول بکشد، چرا تعداد آموزشدهندهها بیشتر از آموزش گیرندههاست؟ اصلاً کسی از آنها آموزش نمیبیند. جوانهای ما بیکارند و دارند معتاد میشوند، آنوقت هندیها اینجا بهراحتی کار میکنند و کسی هم کارشان ندارد.
صیاد میانسال از بازرسیهای شدید دریابانی و قوانین سفت و سخت برای ورود و خروج از اسکله ماهیگیری هم گله داشت، میگفت در شهرهای دیگر اینچنین نیست، انگار تمام قوانین را برای صیادان کیش نوشتهاند، آن هم نه برای همه، برای ما بدبختها، برادرم مجوز صید میخواهد به او نمیدهند، میگویند چون در یک قایقی با یک کسی شریک است به او مجوز نمیدهیم، در شهرهای دیگر هر کسی یک قایق برمیدارد و صید میکند، با این کارشان همه از کیش میروند، خیلیها هم رفتند، او همه دردهایش را هی تکرار میکرد.
به سراغ صیادان دیگر هم رفتم، چه آنهایی که با قایق صید میکردند و چه با لنج، بهنظر میرسد باید اول تکلیف ملوانان هندی که چند سالی است در کیش و کشور ساکن شدهاند مشخص شود، بالاخره دروغ آموزش تا یک حدی جواب میدهد، الان تخصصیترین رشتههای درسی را هم بعد از چهار سال تمام میکنند چه برسد به این روش لانگ لاین. پیشنهاد بعد این است که قوانین برای همه صیادان بهطور یکسان رعایت شود، بر نحوه صیادی صیادان در اطراف آبهای کیش نظارت بیشتری شود تا در حق افرادی که قوانین را رعایت میکنند اجحاف نشود و به محیط زیست هم آسیبی نرسد.
گزارش از: مرتضی رضائی