افزایش نرخ ارز این روزها در جزیره کیش بیش از هر شهر دیگری از کشورمان عرصه را بر چرخه زندگی بهخصوص برای قشر کارگر و آسیب پذیر تنگ کرده است، زیر پوست شهر و ورای کنسرتها و جشنهایی که در جزیره برگزار میشود، هستند کارگرانی که به اجبار این جزیره مرجانی را برای زندگی خود انتخاب کردهاند و علاوه بر تحمل فشار شرایط اقتصادی موجود، گاهاً مورد بیلطفی کارفرمایان خود قرار میگیرند، کارفرمایانی هم که بعضاً بهخاطر همین شرایط اقتصادی موجود در کشور و یا موارد دیگر، فعالیتشان دچار اختلال شده است، اما این نمیتواند بهانهای برای بیتوجهی به خواستههای قشر کارگری باشد.
سید حسین ضمیری یکی از همین کارگرانی است که روزهای سختی را سپری میکند و گریبانگیر نامهربانیهای کارفرما و شرایط سخت اقتصادی این روزها شده است، در خانههای کارگری شهر آفتاب زندگی میکند و به گفته خودش و اسنادی که ارائه کرده از این شرکت طلب دارد ولی شرکت حاضر به پرداخت بدهی او نیست و آب و برق را بر روی او و خانوادهاش قطع کرده است، اما ضمیری همچنان در منزلش ایستاده تا طلب خود را دریافت کند، پای درد و دل او نشستیم تا شاید مسئولان صدای این جانباز دوران دفاع مقدس را بهتر بشنوند؛
آنچه در ادامه میخوانید گفتههای سید حسین ضمیری کارگر شهر آفتاب است:
سید حسین ضمیری هستم جانبار ۶۵ درصد و برادر یک شهید، در لشکر ۸۸ زاهدان سرباز بودم که بعد از ۲۷ ماه خدمت در منطقه عملیاتی سومار ترکش خوردم، در سال ۸۳ بهعنوان مکانیک ماشین آلات سنگین به جزیره آمدم و بعد از ورود به جزیره کارگاه تعمیراتی راه انداختم و در شرکتهای بزرگی کار کردم که آخرین آن شهر آفتاب بود و از سال ۹۰ در این شرکت مشغول بهکار شدم.
روز اول که وارد شهر آفتاب شدم همه چیز خوب بود و گفتند که به شما مسکن با یک میلیون و پانصد حقوق میدهیم، به ما منزل دادند با همان یک و پانصد حقوق و همسر و فرزندانم را به اینجا آوردم، هفت ماه کارمند آنها بودم که بعد از آن گفتند باید بهصورت پیمانکاری کار کنید و گفتم اشکالی ندارد و طبق قرارداد با آنها کار میکردیم، بعد از اینکه پیمانکاری شدم، گفتند ماهیانه ۳۵۰ هزار تومان کرایه خانه و ۹۰۰ هزار تومان هم اجاره کارگاهی که در اختیار شما قرار دادهایم هست، که اینها را از من کم میکردند.
بعد از چند ماه کار کردن به اینصورت گفتند باید ادوات از خودت باشد که من قدرت تهیه نداشتم و دوباره گفتند بیا طبق روال قبل کارمند ما باش که بعد از آن هم هزینه آب وبرق را از من کم کردند که نباید این کار را انجام میدادند.
به هر حال با مدارکی که در اختیار دارم تا سال ۹۳ حدود ۷۳ میلیون تومان از آنها طلب دارم که امروز حدود ۵۳ میلیون تومان آن توسط اداره کار تصویب شده و باید به من پرداخت کنند.
در سال ۹۳ شکمم در حین کار پاره شد و تا بهحال ۷ بار آنرا جراحی کردم و الان دو مش(شبکه) در شکمم وجود دارد، از این بابت هم از آنها ادعای طلب دارم، کارهایی را هم از سال ۹۳ به بعد برای آنها انجام دادهام که هنوز پول آنها را به من ندادهاند.
به ما گفتند برای دریافت طلب خود شکایت نکنید، خودمان مشکل را برطرف میکنیم، چوب بیسوادیم را خوردم، الان هم میگویند بیایید چند میلیون بگیرید و بروید. بهسادگی در چشم من نگاه میکنند، میگویند چون پول داریم همه کار میکنیم، به همین سادگی، نه یکیار، چندین بار این را گفتهاند.
قبل از ما هم خیلیها را بیرون کردند و حق و حقوقشان را ندادهاند، آنها گفتند ما رفتیم چیزی نصیبمان نشد، شما بمانید و حقتان را بگیرید.
من تازه عمل کردم، چند درصد شیمیایی دارم، مشکل اعصاب و روان دارم؛ اصلاً نابود شدهام، آنقدر قرص و دارو میخورم که از کنترل خارج شدهام، نمیتوانم پیش زن و بچهام سرم را بلند کنم، پدر من اینجا در آمده، اینجا زحمت کشیدم، انسانیت کجاست که طلبم را ندهند و آب و برقم را در این هوا و شرایط قطع کنند؟
همسایه من بچه کوچک دارد، دخترم چهار سال است که عقد کرده، نتوانستم دست بچهام را بگیرم، زندگی من دارد از هم میپاشد، زن و بچهام را دارم از دست میدهم، دیگر چیزی برایم مهم نیست، شرمنده زن و بچهام هستم، رفتم جای دیگری خانه گرفتم، برای ۱۰ روز باید یک میلیون و پانصد میدادم، وقتی صاحبخانه دید توان پرداخت ندارم عذر مرا خواست.
وقتی از او پرسیدم مسئولان جزیره تا بهحال چه کاری برای رفع این مشکل انجام دادهاند، گفت: مسئولان دستشان درد نکند، خیلی زحمت میکشند، اما نتیجهای نمیگیریم، چون نتیجهای گرفته نمیشود به حرف آقای … میرسم که میگفت: چون ما پول و قدرت داریم کار شما بهنتیجه نمیرسد، بیایید نفری ۳ – ۴ تومان بگیرید و بروید، من تا حقم را نگیرم از اینجا نمیروم. از مسئولان خواهش میکنم دادرس باشید، در این مملکت آدم مثل ما زیاد است، کاری کنید به حق زن و بچهمان برسیم.
به گفته ضمیری هشت نفر دیگر نیز بدین شکل از شرکت شهر آفتاب طلب دارند، که آرش آقاعلیپور یکی دیگر از آنهاست، او دو فرزند دارد و ۲۳ سال است که ساکن کیش است، از سال ۸۵ تا سال ۸۹ کارمند شرکت بوده و بعد از آن بهصورت پیمانکاری با این شرکت کار میکرد.
آقاعلیپور میگوید: ۱۰ سال برای شرکت شهر آفتاب کار کردم، ۱۷ فروردین ۹۳ گفتند دیگر کارمند نمیخواهیم، ۳ ماه حقوق و ۲۵ میلیون تومان هزینه ساخت مسکن از شرکت طلب دارم، از سال ۹۳ تا به امروز هنوز مشکل ما را حل نکردهاند. الان هم که ۲۰ روز است آب و برقمان را قطع کردهاند، مجبور شدم زن و بچهام را بفرستم شهرستان، شرمنده زن و بچهام هستم، مشکلم را به همه گفتهام.
پولمان را تحویل بدهند از اینجا میرویم، الان ۶ ماه است که بهطور کامل بیکارم، دارم از پساندازم خرج میکنم، این هم از وضعیت زندگیمان، همه بهنوعی از شرکت طلبکاراند، برخی هم از قاضی حکم دارند که باز هم نتوانستند پولشان را بگیرند.
انتهای پیام/* مرتضی رضائی