تا حالا دقت کردهاید چقدر مرز بین یزیدی شدن و حسینی بودن ناچیز است! خیلی از آنان که بر حسین تیغ کشیدند با پیامبر زیست کرده بودند.. در رکاب پدرش جنگیده بودند.. خیلیها با حسین هم بازی بودند و هم رزم.. اما چه میشود؟
باز هم بوی محرم پیچیده است..
چه میگویم مگر روزی هست که حسین نباشد و کربلا رقم نخورد…
حسین (ع) فرمانروایی است که برای باقی ماندن ملک و پادشاهیاش باید قربانی شود.. باید علیه زمانه خودش انقلاب کند، طغیان بورزد…برای چیزی بزرگتر…
برای حسین آنچه از جان عزیزتر است، آنچه از شش ماهه مهمتر است، آنچه از عشق برادری فراتر میرود، آنچه که دل کندن از سه ساله را راحت میکند، اسلام است.. اسلامی که در گیر و دار من و ماها از اصل خود منحرف شده است…
باید اینجا یک نفر فریاد تمام تاریخ را بر سر این انحراف بزند…دست رنج تمام پیامبران و اولیاء الهی نباید اینگونه به سلاخی برود.. تاریخ و آیندگان و حتی خدا از آنچه که باید برای نجات بشر، ناب بماند گلایه خواهند کرد..
عجب قرعهای و به نام چه کسی!! بیشک این کار تنها از حسین بر میآید…او که با مهر و ناز پیامبر، کودکی خود را گذرانده بود و در سرزمین امپراطوری مسلم خدا محور زیست میکرد به ناگه در کشاکش حادثهها قرار میگیرد.
پدربزرگ غریبانه میرود، حکومت پدر را چون فقط «حکومت» میدانند غصب میکنند و پدر گوشه نشین میشود…. مادر که نور چشم پیامبر خداست جلوی چشمان خیسش آب میشود و او با سوالهای بزرگی از این تغییرات به آینده میتازد…مادر پر میکشد، به پدر دل میبندد… در مدرسه پدر آب دیده میشود.. پدر را هم گرفتند.. با برادر هم دوش میشود برای نجات دین خدا.. او هم رفتنی میشود..
آری تاریخ را که میبینی این حسین است که اینگونه مرد بار میآید.. از جنس انقلاب…مرد روزهای تلاطم و فتنه…روزهای سخت دین خدا.. روزهای بد فهمی و دیر فهمی یاران انقلاب پدربزرگ!
مرد میشود برای چنین حادثه بزرگی.. از میان گمراهی و انحرافات سر بر میاورد…انقلابی بزرگ در پیش است.. شبیه طوفانی غوغا میکند.. روی پرچم انقلاب نگاشتهاند:» هیهات من الذله».. آری این انقلاب حسین است..
هر چه نگاه میکنی به یک وجود کامل میرسی.. او امام دلهاست.. امام تمام تاریخ!! علم و بصیرت، زهد و تقوی، شجاعت و جنگاوری و از همه مهمتر درد داشتن.. درد فهمیدن و چه سخت بوده فهمیدن در جماعت نافهم!!! وفقط حسین میتواند حادثه ساز باشد.. گوهر نجات بخش انسانها باید نجات میافت.. برای کارهای بزرگ باید بهای بزرگی داد و فقط او بود که با بهایش دین را جاودانه کرد…
در تمام این حماسه و مسیر ملکوتی حسین تنها یک چیز خودنمایی میکند: بصیرت و عمل به وظیفه در زمان خودش…بصیرت یعنی اصالت درست فهمیدن و بینا بودن به واقعه…چرا که آنان که حسین را کشتند هم برای دین کشتند.. ضربتهای خود را به شوق بهشت بر او مینواختند…ذبح میکردند فی سبیل الله.. تیغ میکشیدند به قوهالله.. و هر آنچه که سبقت میگرفتند بر دریدن، بریدن، کشیدن و رقصیدن همه برای قرب الی الله بوده است…
تا حالا دقت کردهاید چقدر مرز بین یزیدی شدن و حسینی بودن ناچیز است!! خیلی از آنان که بر حسین تیغ کشیدند با پیامبر زیست کرده بودند.. در رکاب پدرش جنگیده بودند.. خیلیها با حسین هم بازی بودند و هم رزم.. اما چه میشود؟
عاشورا درس دارد…کربلا دانشگاه ست.. هر چقدر دقت میکنی در تمام تاریخ این دوراهی بوده است.. حسینی زیستن یا یزیدی مردن!!! سرت را بلند کن تمام عالم کربلا شده است.. پرچم هیهات من الذله همچنان در نسیم به اهتزاز است…
امروز تمام میراث آن حادثه بزرگ به ما رسیده است…نکند شعار آن پرچم فراموشمان شود.. ما میراث دار انقلاب عظیمیم.. آری در این زمانه تاریک و در حکومت سیاهی بر انسانها، انقلاب اسلامی طغیان کرد..
آری انقلاب اسلامی آمده است تا نگذارد در کربلای کج فهمیها، در کربلای لشکر کشی غرب در سیطره BBC و هم دستانش سر عشق بریده شود.. به راستی رسالت انقلاب نجات اسلام ناب از دست اسلام آمریکایی ست…. حفظ اسلام عاشورایی…این میراث باید به فرزندش برسد..
خوب نگاه کن …این انقلاب، انقلاب حسین (ع) است که همچنان جاریست.. حواسمان باشد.. نکند پشت دیوار کج فهمی و دیر فهمی کوفی خودمان بمانیم…نکند که فرزند حسین برای نجات این میراث علیه ما هم قیام کند …همین..
باغ کرامت است گلوی تو یا حسین
یادداشت از: سید عباس رضایی
عالی بود
السلام علیک یا اباعبدلله.عالی نوشته بودید.عااااالی.واقعا جا داره همه برای تشخیص حق از باطل در همهٔ زمینه ها دقت کنیم.